ژو باجی در افسانه سیاه: وکونگ کیست؟
Summarize this content to 400 words in Persian Lang
لینک های سریعزو باجی در سفر به غرب زو باجی در افسانه سیاه: ووکانگ
هنگامی که به فصل 3 در Black Myth: Wukong رسیدید، با یک همراهی روبرو می شوید که تا پایان بازی با شما خواهد بود. این ژو باجی، یک خوک مرد کوچک با چنگک جمعآوری است و دوست قدیمی پادشاه میمون اصلی، سان ووکانگ.
حالا وقتی شخصیت معرفی میشود، بازی حسابی در مورد آن صحبت میکند، گویی یک سلبریتی به تازگی وارد صحنه شده است. و این تقریباً ایده است، زیرا خوانندگان رمان اصلی، سفر به غرب، می دانند که زو باجی چقدر برای ووکانگ و به طور کلی برای سفر مهم بوده است.
زو باجی کیست؟
افسانه سیاه: Wukong به عنوان یک دنباله کار می کند به رمان چینی قرن شانزدهم، سفر به غرب، جایی که یک راهب باید در حالی که توسط سه جنگجو محافظت می شود، مجموعه ای از کتاب مقدس پیدا کند. همه این سه رزمنده باید از اعمال گذشته خود توبه کنندو ژو باجی یکی از آنهاست.
برخلاف ووکانگ، باجی در اصل یک مرد بود شهرت در دادگاه آسمانی، حداقل در مقایسه با یک انسان معمولی. با این حال او مستعد نوشیدن بیش از حد بود، و یک نوشیدنی بیش از حد باعث شد او تلاش کند تا الهه ماه را اغوا کند.
از آنجایی که پایان خوبی نداشت او خود را به زمین تبعید کرد و به یک موجود کوچک خوک مانند تبدیل شد.
قدرت ها
به عنوان فرمانده سابق دادگاه، باجی می تواند یک جنگجوی سرسخت باشد، حتی زمانی که سلاح اصلی او چنگک زدن است. او به اندازه ووکونگ قدرتمند نیست، اما مطمئناً می تواند خود را حفظ کند و حتی می تواند از آن استفاده کند. چندین تحول; نه به اندازه Wukong، اما به اندازه کافی برای داشتن یک دارایی در نبرد.
تحول اصلی که او در بازی استفاده می کند این است یک گراز غول پیکر، که به نظر می رسد حالت نبرد نهایی او باشد. او احتمالاً برای وضوح بازی به هیچ چیز دیگری تبدیل نمی شود، حداقل در مورد مبارزه، اما نشان می دهد که بسیاری از ترفندهای دیگر را در آستین خود دارد، مانند وقتی به راکشاسی تبدیل می شود در طول فصل 5
زو باجی در سفر به غرب
باجی به عنوان یک دردسر ساز در رمان شروع می کند، ترساندن یک روستا در حالی که غذا و زنان خود را مطالبه می کنند.
او این کار را به شیوه ای آشکارا شیطانی انجام نمی دهد، حداقل بسته به نسخه رمانی که در نهایت می خوانید، اما او هنوز هم مزاحم است که Wukong باید در طول سفر خود با راهب تانگ با آن برخورد کند.
هنگامی که Bajie به صفوف Wukong ملحق شد، هر دو دوست صمیمی می شوند، و به عنوان دو نفر از قهرمانان برای اکثریت قریب به اتفاق برخوردها کار کنید.
نقاط قوت و ضعف آنها به خوبی یکدیگر را تکمیل می کنند، به همین دلیل است آنها بسیار محبوب تر از سایر اعضای حزب هستند، یعنی راهب تانگ و شو ووجینگ.
وقتی سفرشان تمام شد، باجی تنها کسی است که به هیچ نوع روشنگری نمی رسد یا بودا بودن، اگرچه او هنوز به خاطر تلاش هایش پاداش می گیرد.
ویژگی های خوک مانند او باقی مانده است، و به نظر می رسد او حداقل با توجه به بازی از زندگی در دادگاه آسمانی لذت نمی برد.
زو باجی در افسانه سیاه: ووکانگ
جستوجوی سرنوشت در افسانه سیاه: ووکانگ این است که تمام شش حس حکیم بزرگ را بازیابی کنید، و میمون های زیادی قبل از شما وارد آن سفر شده اند.
ژو باجی نیز همین سفر را آغاز کرداز آنجایی که او حتی به صحبت با میمون پیر اشاره می کند که همه چیز را در مورد حواس به او گفته است.
فصل 3 جایی است که ما بیشترین اشاره را از این میمون های دیگر داریم که سعی در جمع آوری حواس دارند، و همچنین جایی که اکثر آنها با مرگ روبرو شدند. ژو باجی نیز در اینجا توسط Yellowbrow دستگیر شد و شما باید او را آزاد کنید اگر می خواهید به تلاش خود ادامه دهید.
مشخص نیست که آیا میمونهایی که قبلاً آمده بودند میتوانستند قبل از کشته شدن در سرزمینهای برفی فصل 3، حسی را جمعآوری کنند یا خیر.
باجی حتی این واقعیت را تصدیق می کند The Destined One یک قهرمان خاموش است، با گفتن اینکه آنها «لال دیگری هستند»، تأیید می کند همه میمون های دیگر به همان اندازه رواقی بودند.
ما نمی دانیم که این ممکن است در مورد میمون ها به عنوان یک گونه چه بگوید، اما این را نشان می دهد Bajie در تلاش برای تکمیل این تلاش بوده است مدتی است که
در حالی که باجی در ابتدا مقدر را رد می کند، او در پایان به آنها وابسته می شود، حتی نگران امنیت خود قبل از مبارزه نهایی بازی.
اگرچه او خیلی دوست دارد دوست قدیمی خود ووکانگ را زنده ببیند، اما به مقصد یادآوری می کند که او هنوز یک انتخاب دارد، که او می تواند راه برود و ردای ووکانگ را پشت سر بگذار.
زو باجی و عنکبوت بنفش
یک فصل که همه چیز درباره باجی است، فصل 4 است که در آن باجی توسط قبیله عنکبوت ربوده می شود. همه اینها به سفر به غرب اشاره دارد، جایی که هیولای صدپا که استاد دائویست صد چشم است. نقشه ای برای خوردن راهب تانگ در طول سفر خود داشت.
این استاد دائوئیست داشت قبیله ای از عنکبوت های غول پیکر در اختیار اوست که همگی می تواند به میل خود به زن تبدیل شود.
در حالی که ووکانگ و شرکت در تلاش برای عبور از این منظره دشوار بودند، خواهران عنکبوتی را دیدند حمام کردن به شکل انسانیو باجی به ماهی تبدیل شد “مراقب آنها باشید.”
بازی در این بخش از Journey گسترش می یابد و ادعا می کند که قهرمانان با اکثر خواهران عنکبوتی جنگیده و کشته بودنداما باجی توانست تیمش را متقاعد کند که یکی را زنده بگذارد. او ظاهرا یک شب را با این باعث می شود که عنکبوت، عنکبوت بنفش، طایفه را به ارث ببرند و باعث رشد مجدد آن می شود.
به نظر می رسد یکی از خواهران عنکبوتی دختر باجی باشد، اگرچه مشخص نیست چرا او شبیه یک کودک است. برخورد بین باجی و عنکبوت بنفش صدها سال پیش اتفاق افتاد.
کات سین متحرک انتهای فصل فقط درباره عنکبوت ها نیست، اما در مورد زو باجی به طور کلی. او را قبل از سقوط از فیض نشان می دهد، و نشان می دهد که شاید او و عنکبوت بنفش قبلاً با هم آشنا شده بودند سفر به غرب
حتی پیشنهادی در مورد ارتباط عاطفی آنها وجود دارد، به ویژه زمانی که آنها می توانند به جانورانی خشن تبدیل شوند و در عین حال جنبه انسانی تری نیز داشته باشند.
هنوز، قلب باجیه همیشه همراه تیم و ماموریت آنها بود، چیزی که عنکبوت بنفش همیشه به خاطر آن از او رنجیده می شد… اگرچه به نظر می رسد این عنکبوت ها جفت خود را می خورند، بنابراین به نظر می رسد که او زمینه اخلاقی زیادی برای ایستادن ندارد.
هنگامی که به فصل 3 در Black Myth: Wukong رسیدید، با یک همراهی روبرو می شوید که تا پایان بازی با شما خواهد بود. این ژو باجی، یک خوک مرد کوچک با چنگک جمعآوری است و دوست قدیمی پادشاه میمون اصلی، سان ووکانگ.
حالا وقتی شخصیت معرفی میشود، بازی حسابی در مورد آن صحبت میکند، گویی یک سلبریتی به تازگی وارد صحنه شده است. و این تقریباً ایده است، زیرا خوانندگان رمان اصلی، سفر به غرب، می دانند که زو باجی چقدر برای ووکانگ و به طور کلی برای سفر مهم بوده است.
زو باجی کیست؟
افسانه سیاه: Wukong به عنوان یک دنباله کار می کند به رمان چینی قرن شانزدهم، سفر به غرب، جایی که یک راهب باید در حالی که توسط سه جنگجو محافظت می شود، مجموعه ای از کتاب مقدس پیدا کند. همه این سه رزمنده باید از اعمال گذشته خود توبه کنندو ژو باجی یکی از آنهاست.
برخلاف ووکانگ، باجی در اصل یک مرد بود شهرت در دادگاه آسمانی، حداقل در مقایسه با یک انسان معمولی. با این حال او مستعد نوشیدن بیش از حد بود، و یک نوشیدنی بیش از حد باعث شد او تلاش کند تا الهه ماه را اغوا کند.
از آنجایی که پایان خوبی نداشت او خود را به زمین تبعید کرد و به یک موجود کوچک خوک مانند تبدیل شد.
قدرت ها
به عنوان فرمانده سابق دادگاه، باجی می تواند یک جنگجوی سرسخت باشد، حتی زمانی که سلاح اصلی او چنگک زدن است. او به اندازه ووکونگ قدرتمند نیست، اما مطمئناً می تواند خود را حفظ کند و حتی می تواند از آن استفاده کند. چندین تحول; نه به اندازه Wukong، اما به اندازه کافی برای داشتن یک دارایی در نبرد.
تحول اصلی که او در بازی استفاده می کند این است یک گراز غول پیکر، که به نظر می رسد حالت نبرد نهایی او باشد. او احتمالاً برای وضوح بازی به هیچ چیز دیگری تبدیل نمی شود، حداقل در مورد مبارزه، اما نشان می دهد که بسیاری از ترفندهای دیگر را در آستین خود دارد، مانند وقتی به راکشاسی تبدیل می شود در طول فصل 5
زو باجی در سفر به غرب
باجی به عنوان یک دردسر ساز در رمان شروع می کند، ترساندن یک روستا در حالی که غذا و زنان خود را مطالبه می کنند.
او این کار را به شیوه ای آشکارا شیطانی انجام نمی دهد، حداقل بسته به نسخه رمانی که در نهایت می خوانید، اما او هنوز هم مزاحم است که Wukong باید در طول سفر خود با راهب تانگ با آن برخورد کند.
هنگامی که Bajie به صفوف Wukong ملحق شد، هر دو دوست صمیمی می شوند، و به عنوان دو نفر از قهرمانان برای اکثریت قریب به اتفاق برخوردها کار کنید.
نقاط قوت و ضعف آنها به خوبی یکدیگر را تکمیل می کنند، به همین دلیل است آنها بسیار محبوب تر از سایر اعضای حزب هستند، یعنی راهب تانگ و شو ووجینگ.
وقتی سفرشان تمام شد، باجی تنها کسی است که به هیچ نوع روشنگری نمی رسد یا بودا بودن، اگرچه او هنوز به خاطر تلاش هایش پاداش می گیرد.
ویژگی های خوک مانند او باقی مانده است، و به نظر می رسد او حداقل با توجه به بازی از زندگی در دادگاه آسمانی لذت نمی برد.
زو باجی در افسانه سیاه: ووکانگ
جستوجوی سرنوشت در افسانه سیاه: ووکانگ این است که تمام شش حس حکیم بزرگ را بازیابی کنید، و میمون های زیادی قبل از شما وارد آن سفر شده اند.
ژو باجی نیز همین سفر را آغاز کرداز آنجایی که او حتی به صحبت با میمون پیر اشاره می کند که همه چیز را در مورد حواس به او گفته است.
فصل 3 جایی است که ما بیشترین اشاره را از این میمون های دیگر داریم که سعی در جمع آوری حواس دارند، و همچنین جایی که اکثر آنها با مرگ روبرو شدند. ژو باجی نیز در اینجا توسط Yellowbrow دستگیر شد و شما باید او را آزاد کنید اگر می خواهید به تلاش خود ادامه دهید.
مشخص نیست که آیا میمونهایی که قبلاً آمده بودند میتوانستند قبل از کشته شدن در سرزمینهای برفی فصل 3، حسی را جمعآوری کنند یا خیر.
باجی حتی این واقعیت را تصدیق می کند The Destined One یک قهرمان خاموش است، با گفتن اینکه آنها «لال دیگری هستند»، تأیید می کند همه میمون های دیگر به همان اندازه رواقی بودند.
ما نمی دانیم که این ممکن است در مورد میمون ها به عنوان یک گونه چه بگوید، اما این را نشان می دهد Bajie در تلاش برای تکمیل این تلاش بوده است مدتی است که
در حالی که باجی در ابتدا مقدر را رد می کند، او در پایان به آنها وابسته می شود، حتی نگران امنیت خود قبل از مبارزه نهایی بازی.
اگرچه او خیلی دوست دارد دوست قدیمی خود ووکانگ را زنده ببیند، اما به مقصد یادآوری می کند که او هنوز یک انتخاب دارد، که او می تواند راه برود و ردای ووکانگ را پشت سر بگذار.
زو باجی و عنکبوت بنفش
یک فصل که همه چیز درباره باجی است، فصل 4 است که در آن باجی توسط قبیله عنکبوت ربوده می شود. همه اینها به سفر به غرب اشاره دارد، جایی که هیولای صدپا که استاد دائویست صد چشم است. نقشه ای برای خوردن راهب تانگ در طول سفر خود داشت.
این استاد دائوئیست داشت قبیله ای از عنکبوت های غول پیکر در اختیار اوست که همگی می تواند به میل خود به زن تبدیل شود.
در حالی که ووکانگ و شرکت در تلاش برای عبور از این منظره دشوار بودند، خواهران عنکبوتی را دیدند حمام کردن به شکل انسانیو باجی به ماهی تبدیل شد “مراقب آنها باشید.”
بازی در این بخش از Journey گسترش می یابد و ادعا می کند که قهرمانان با اکثر خواهران عنکبوتی جنگیده و کشته بودنداما باجی توانست تیمش را متقاعد کند که یکی را زنده بگذارد. او ظاهرا یک شب را با این باعث می شود که عنکبوت، عنکبوت بنفش، طایفه را به ارث ببرند و باعث رشد مجدد آن می شود.
به نظر می رسد یکی از خواهران عنکبوتی دختر باجی باشد، اگرچه مشخص نیست چرا او شبیه یک کودک است. برخورد بین باجی و عنکبوت بنفش صدها سال پیش اتفاق افتاد.
کات سین متحرک انتهای فصل فقط درباره عنکبوت ها نیست، اما در مورد زو باجی به طور کلی. او را قبل از سقوط از فیض نشان می دهد، و نشان می دهد که شاید او و عنکبوت بنفش قبلاً با هم آشنا شده بودند سفر به غرب
حتی پیشنهادی در مورد ارتباط عاطفی آنها وجود دارد، به ویژه زمانی که آنها می توانند به جانورانی خشن تبدیل شوند و در عین حال جنبه انسانی تری نیز داشته باشند.
هنوز، قلب باجیه همیشه همراه تیم و ماموریت آنها بود، چیزی که عنکبوت بنفش همیشه به خاطر آن از او رنجیده می شد… اگرچه به نظر می رسد این عنکبوت ها جفت خود را می خورند، بنابراین به نظر می رسد که او زمینه اخلاقی زیادی برای ایستادن ندارد.