ما به شخصیتهای بدجنسی مانند Atomic Heart’s P3 نیاز نداریم
شخصیت اصلی بازی Atomic Heart یکی از غیرقابل تحملترین شخصیتهای تاریخ بازیهای ویدیویی نامیده میشود که ممکن است کمی بیش از حد باشد. ما هنوز راههایی در پیش داریم، اما به راحتی میتوان فراموش کرد که نوشتن بازیهای ویدیویی چقدر وحشتناک بوده است. دوک نوکم امروزه مورد تمسخر قرار می گیرد، اما باید به خاطر داشته باشید که او زمانی نمونه ای از او بود خوب نوشتن مشکل من با شخصیت-بازیکن سرگئی نچایف، که اغلب از آن به سادگی P-3 یاد می شود، لزوماً آزاردهنده یا تحمل ناپذیر بودن او نیست، بلکه این است که او دائماً به گونه ای بد رفتار می کند که اساساً به لذت و ارتباط من با بازی آسیب می رساند. به نظر می رسد این یک مسیر محبوب در بازی های مدرن است، و هرگز یک بار هم به زمین نرسیده است.
من دقیقاً فکر نمی کنم که آدم خوبی هستم. من برایم حس آفتاب و رنگین کمان ندارم. من می توانم صریح باشم، می توانم مستقیم باشم. من فکر می کنم آنچه انجام می دهید و آنچه می گویید مهم تر از نحوه انجام آنها و نحوه بیان آنها است. اما من فکر نمیکنم که دیک باشم، و شکاف بزرگی بین این که همیشه دوستداشتنی، بیپایان مثبت، همیشه خندان و شاد، و دیک بودن وجود دارد. و با این حال، در بازیهای ویدیویی، ما مجبوریم بارها و بارها یک دیک باشیم، و نمیتوانم تصور کنم که بسیاری از ما از آن لذت ببریم.
شخصیت اصلی سریال قلب اتمی در موقعیت استرس زا قرار دارد و بیشتر مردم دنیا در تلاش هستند او را بکشند – متوجه شدم که او در بهترین حالت روحی نیست. اما چارلز، دستیار رباتیک مچ دست او، تنها کسی است که سعی میکند کمک کند و احساس مزاحم یا مزاحم خاصی نمیکند، با این حال هر بار که صحبت میکند سرش گاز گرفته میشود. یا می دانید، استعاره ای مانند استعاره ای که برای موجودی بی سر کار می کند. چارلز اطلاعات اولیه ای مانند نحوه حل پازل ها را ارائه می دهد و ما می توانیم سر او فریاد بزنیم یا مشکلات بسیار زیاد خود را مستقیماً به گردن او بیاندازیم.
این شبیه Forspoken است، جایی که قهرمان داستان ما فری با کاف سخنگو خود تعامل می کند و اغلب به عنوان پستی شناخته می شود. با این حال، با Forspoken، کاف به عقب گاز میگیرد، و این جفت یک پویایی سیخدار ایجاد میکند که هر دو را برابر میکند. آنها می توانند آزاردهنده باشند، اما وقتی هر دو در آن سرزمین به خوبی خار می زنند، می توانند دوست داشتنی باشند و می توانید ببینید Forspoken به دنبال چه چیزی است. P-3 فقط چارلز را مورد آزار و اذیت قرار می دهد، و همچنین هر کس دیگری را که ملاقات می کند، و هیچ چیز جذابی در آن وجود ندارد.
این مسئله فقط در بازی ها مطرح نیست. MCU بزرگترین غول رسانههای مدرن است و مدتهاست که در قالب الگوهایی از tropes جا افتاده است. تشخیص شخصیتهای اصلی فیلمهای مارول سختتر میشود، زیرا همه آنها یکی پس از دیگری به طعنه میپردازند. آنها به ندرت بد رفتار می کنند، اما همانطور که Atomic Heart متوجه شد، خیلی راحت می توان آن ریتم را اشتباه گرفت و با صدای تند «شوخی ها» از بین رفت.
در همین حال، در TikTok و دیگر پلتفرمهای رسانههای اجتماعی، یک ژانر اصلی، ویدیوی واکنش است که فقط به یک ویدیوی متفاوت با ویدیوی خودتان واکنش نشان میدهد. اگر میخواهید در این رسانهی عجیب و غریب تولید محتوا که نیاز به تولید محتوای بسیار کمی دارد، موفق باشید، بهترین راه برای موفقیت این است که خسیس و بدجنس باشید.
همانطور که قبلاً گفتم، فکر نمیکنم راهحل این باشد که همه مثل پای شیرین باشند، و در حین صحبت کردن در مورد مشکلاتمان، حالات مثبتی را از خود بفرستند و در آغوش بگیرند. برای مثال، کریتوس «آدم خوبی» نیست. او سرد و رواقی است، با هرکسی که ملاقات میکند بیرحم است، برای اینکه خود را از دنیا دور نگه دارد، به ارعاب هیکلش متکی است. وقتی پسرش را تربیت می کند در تمجید کند و در درس سریع است. اما او دیک نیست. او عمداً با مردم بد رفتار نمیکند، او از بداخلاقی و بداخلاقی بودن نسبت به همه اطرافیانش احساس بد اخلاقی نمیگیرد. در حالی که او برای دوستیابی وارد تعامل نمیشود، اما دیگران را نیز برای تقویت احساس ارزشمندی خود پایین نمیآورد.
حد وسط وجود دارد و ممکن است تصحیح بیش از حد وجود داشته باشد. لارا کرافت اصلی یک قهرمان اکشن باحال بود، یک آدم خوش صحبت که قرار نبود با او درگیر شود. او با تیمش شوخی دوستانه داشت و به کار و خانواده اش احترام خاصی نشان می داد، اما او به اینجا آمد تا زمین ها را غارت کند و لگد بزند. در Shadow of the Tomb Raider، غارت هنوز وجود دارد، اما شخصیت جالب آن نیست. در حالی که ریبوت سال 2013 شاهد شخصیت جوان تری بود که باید در نقش رشد کند، این کار با Rise به دست آمد و Shadow عقب نشینی کرد و لارا را به شخصیتی مهربان اما تا حد زیادی بی تأثیر تبدیل کرد که هیچ چیز خاصی ارائه نمی داد.
بازیهای ویدیویی هنوز توسط شخصیتهای خشن که خشونت را بهتر از دشمنان خشن خود انجام میدهند، پشتیبانی میشوند، و من نمیخواهم این تغییر کند. حداقل، من به طور خاص نمیخواهم که در اینجا تغییر کند. بدم نمیآید که با چکش به چهرهها ضربه بزنم یا با تفنگ ساچمهای به قلبهای فلزی شلیک کنم. من فقط نمیخواهم در این مورد اینقدر بدبین باشم.