من به بازی کردن ادامه می دهم زیرا به دنبال یک سطح عالی هستم

Summarize this content to 400 words in Persian Lang
معمولاً وقتی عاشق یک اثر هنری می شویم، واقعاً عاشق قطعات کوچکتر در کل هستیم. یک فیلم کامل یا کتاب یا آلبوم یا بازی کمی بزرگ است که بتوانیم در آغوشمان باشیم، بنابراین ما محبت خود را روی صحنهها، فصلها، آهنگها و سطوح متمرکز میکنیم. گاهی اوقات فوکوس کوچکتر است، مانند یک عکس، جمله، غزل یا اتاق.
من مثلاً گتسبی بزرگ را دوست دارم، اما وقتی به این فکر می کنم که چرا آن را دوست دارم، به کل کتاب فکر نمی کنم. دارم به چراغ سبز گتسبی فکر میکنم، نیک به او میگوید «ارزش این همه لعنتی را دارد،» تصویری از نوستالژی که مردم را مانند قایقهایی که در برابر جریان میکوبند میرانند.
مرتبط سطح آب نمرده، تکامل یافته است Final Fantasy 7 Rebirth ثابت می کند که ما بیش از حد از سطح آب فروتن می ترسیم.
این گونه است که ما تمایل داریم با هنر درگیر شویم و به قطعات کوچکتری که به عنوان پایهای برای کل عمل میکنند، بچسبیم. به همین دلیل، چیزی که من را به ادامه بازیهای جدید سوق میدهد، میل به کشف چیزهای کوچکی است که با من میمانند. گاهی اوقات این یک مکانیک یا یک شخصیت یا یک کات سین است. اما، اغلب، من به دنبال یک سطح واقعا عالی هستم.
نگاه کردن به سطوح ساده ترین راه برای تجزیه و تحلیل یک بازی است
سطوح، آزمایشگاههایی هستند که توسعهدهندگان میتوانند در آنها آزمایش کنند، و اگر بخواهم شیمی طراحی بازی را در زندگی پر جنب و جوش ببینم، همیشه به آنها بازمیگردم. اثر و علت Titanfall 2 و آنچه از فصل لوئیس ادیت فینچ باقی می ماند (که ممکن است به عنوان مجموعه ای از کنسروها به خاطر بیاورید که باید ماهی را با یک شست خرد کنید و با انگشت دیگر در یک پادشاهی خیالی حرکت کنید) دو تا از بهترین های دهه گذشته هستند. .
اگر بیشتر به عقب برگردم، Half-Life 2 دارای چندین مورد است که به نظر من یکی از بهترینهایی است که تا کنون ساخته شده است، سطوحی مانند درج نقطهای در معرفی شهر 17، آموزش وهمآور اسلحه گرانشی We Don't Go To Ravenholm…، و تنها. بزرگراه 17.
تعداد کمی از سریال ها دارای سطوحی به اندازه Half-Life هستند. بازی اول Black Mesa Inbound و Alyx's Jeff نیز گنجاندن ارزشمندی خواهند بود.
اگر حتی بیشتر به عقب برگردم، وارد قلمرو تاریک نوستالژی می شوم (من برای اولین بار سریال Half-Life را در بزرگسالی بازی کردم، پس این معاف است). با این حال، باب-امب بتلفیلد باید فهرست من را بسازد، و همینطور قلعه Forsaken از The Legend of Zelda: The Wind Waker. من میدانم که City Escape from Sonic Adventure 2 در واقع یکی از بهترینهای تمام دوران نیست، اما بیشتر از بسیاری از مراحل بهتر در ذهن من نقش بسته است.
جستجوی سطح عالی، من را در بازی سرمایه گذاری می کند
علیرغم اینکه همیشه مراقب بودم، مدتی است که با سطحی مواجه شده ام که واقعاً جوراب هایم را از بین برده است. چندین نقشه در سه گانه Hitman: World of Assassination وجود دارد که می توانند واجد شرایط باشند. میامی از 2، با پیست مسابقه دوشاخهاش، که بین زمینهای مسابقه و آسمانخراش ساحلی در نزدیکی آن تقسیم شده است، مانند دارتمور و برلین از هیتمن 3، شایسته تقدیسسازی هستند. لازم است که از شهر غرق شده در آفتاب به آزمایشگاهی که کمتر الهام گرفته شده است، بروید.
اگرچه من به ندرت سطوح جدیدی را بازی می کنم که در مکالمه GOAT افتتاح می کنم، جستجو برای ماموریت های جدید و بزرگ همه زمان ها بخش بزرگی از چیزی است که من را به ادامه تعامل با رسانه سوق می دهد. من یک رشته زبان انگلیسی در کالج بودم، و به همین دلیل آموزش دیدم که «خواندن نزدیک» قسمتهای کتاب را انجام دهم، متن را با دقت بررسی کنم و سعی کنم معنای آن را در مقالات کوتاه توضیح دهم. یادگیری آن روش مطالعه نحوه تعامل من با بازیها را نشان داد و سطوح سادهترین مسیر را برای آن نوع تجزیه و تحلیل فراهم میکنند. بررسی یک بازی به عنوان یک کل سخت است (اگرچه من در بررسی های خود تلاش می کنم). ساده تر است که در مورد آنچه طراحان بازی در یک سطح تلاش می کنند انجام دهند، تأثیر مورد نظر آنها بر بازیکن و اینکه آیا آنها به آن دست می یابند یا خیر، ساده تر است.
من آن فرآیند را هیجانانگیز میدانم، و به همین دلیل است که برای کشف مأموریت Water Under the Bridge در Fallen Aces، نقشه باغوحش از XDefiant و Sonic Superstars' Press Factory Zone بسیار هیجانزده بودم. نمیدانم که آیا هر یک از این سطوح در نهایت به محبوبیتهای همیشه تبدیل میشوند یا خیر، اما بازی کردن چیزی جدید با یک ایده جالب، یا طراحی هوشمندانه، یا یک مکانیک هیجانانگیز تکان دهنده برق است. وقتی مثل من برای امرار معاش رسانه را پوشش میدهید، یا اگر فقط بازیهای زیادی انجام میدهید و میخواهید چیز جدیدی ببینید، پیدا کردن آن سطوح تازه و نوآورانه، آدرنالین است.
بعدی بهترین سطح The Cosmic Shake سطحی است که باب اسفنجی را خاموش می کند “کمی داللت می کنم”.
معمولاً وقتی عاشق یک اثر هنری می شویم، واقعاً عاشق قطعات کوچکتر در کل هستیم. یک فیلم کامل یا کتاب یا آلبوم یا بازی کمی بزرگ است که بتوانیم در آغوشمان باشیم، بنابراین ما محبت خود را روی صحنهها، فصلها، آهنگها و سطوح متمرکز میکنیم. گاهی اوقات فوکوس کوچکتر است، مانند یک عکس، جمله، غزل یا اتاق.
من مثلاً گتسبی بزرگ را دوست دارم، اما وقتی به این فکر می کنم که چرا آن را دوست دارم، به کل کتاب فکر نمی کنم. دارم به چراغ سبز گتسبی فکر میکنم، نیک به او میگوید «ارزش این همه لعنتی را دارد،» تصویری از نوستالژی که مردم را مانند قایقهایی که در برابر جریان میکوبند میرانند.

مرتبط
این گونه است که ما تمایل داریم با هنر درگیر شویم و به قطعات کوچکتری که به عنوان پایهای برای کل عمل میکنند، بچسبیم. به همین دلیل، چیزی که من را به ادامه بازیهای جدید سوق میدهد، میل به کشف چیزهای کوچکی است که با من میمانند. گاهی اوقات این یک مکانیک یا یک شخصیت یا یک کات سین است. اما، اغلب، من به دنبال یک سطح واقعا عالی هستم.
نگاه کردن به سطوح ساده ترین راه برای تجزیه و تحلیل یک بازی است
سطوح، آزمایشگاههایی هستند که توسعهدهندگان میتوانند در آنها آزمایش کنند، و اگر بخواهم شیمی طراحی بازی را در زندگی پر جنب و جوش ببینم، همیشه به آنها بازمیگردم. اثر و علت Titanfall 2 و آنچه از فصل لوئیس ادیت فینچ باقی می ماند (که ممکن است به عنوان مجموعه ای از کنسروها به خاطر بیاورید که باید ماهی را با یک شست خرد کنید و با انگشت دیگر در یک پادشاهی خیالی حرکت کنید) دو تا از بهترین های دهه گذشته هستند. .
اگر بیشتر به عقب برگردم، Half-Life 2 دارای چندین مورد است که به نظر من یکی از بهترینهایی است که تا کنون ساخته شده است، سطوحی مانند درج نقطهای در معرفی شهر 17، آموزش وهمآور اسلحه گرانشی We Don't Go To Ravenholm…، و تنها. بزرگراه 17.
تعداد کمی از سریال ها دارای سطوحی به اندازه Half-Life هستند. بازی اول Black Mesa Inbound و Alyx's Jeff نیز گنجاندن ارزشمندی خواهند بود.
اگر حتی بیشتر به عقب برگردم، وارد قلمرو تاریک نوستالژی می شوم (من برای اولین بار سریال Half-Life را در بزرگسالی بازی کردم، پس این معاف است). با این حال، باب-امب بتلفیلد باید فهرست من را بسازد، و همینطور قلعه Forsaken از The Legend of Zelda: The Wind Waker. من میدانم که City Escape from Sonic Adventure 2 در واقع یکی از بهترینهای تمام دوران نیست، اما بیشتر از بسیاری از مراحل بهتر در ذهن من نقش بسته است.
جستجوی سطح عالی، من را در بازی سرمایه گذاری می کند
علیرغم اینکه همیشه مراقب بودم، مدتی است که با سطحی مواجه شده ام که واقعاً جوراب هایم را از بین برده است. چندین نقشه در سه گانه Hitman: World of Assassination وجود دارد که می توانند واجد شرایط باشند. میامی از 2، با پیست مسابقه دوشاخهاش، که بین زمینهای مسابقه و آسمانخراش ساحلی در نزدیکی آن تقسیم شده است، مانند دارتمور و برلین از هیتمن 3، شایسته تقدیسسازی هستند. لازم است که از شهر غرق شده در آفتاب به آزمایشگاهی که کمتر الهام گرفته شده است، بروید.
اگرچه من به ندرت سطوح جدیدی را بازی می کنم که در مکالمه GOAT افتتاح می کنم، جستجو برای ماموریت های جدید و بزرگ همه زمان ها بخش بزرگی از چیزی است که من را به ادامه تعامل با رسانه سوق می دهد. من یک رشته زبان انگلیسی در کالج بودم، و به همین دلیل آموزش دیدم که «خواندن نزدیک» قسمتهای کتاب را انجام دهم، متن را با دقت بررسی کنم و سعی کنم معنای آن را در مقالات کوتاه توضیح دهم. یادگیری آن روش مطالعه نحوه تعامل من با بازیها را نشان داد و سطوح سادهترین مسیر را برای آن نوع تجزیه و تحلیل فراهم میکنند. بررسی یک بازی به عنوان یک کل سخت است (اگرچه من در بررسی های خود تلاش می کنم). ساده تر است که در مورد آنچه طراحان بازی در یک سطح تلاش می کنند انجام دهند، تأثیر مورد نظر آنها بر بازیکن و اینکه آیا آنها به آن دست می یابند یا خیر، ساده تر است.
من آن فرآیند را هیجانانگیز میدانم، و به همین دلیل است که برای کشف مأموریت Water Under the Bridge در Fallen Aces، نقشه باغوحش از XDefiant و Sonic Superstars' Press Factory Zone بسیار هیجانزده بودم. نمیدانم که آیا هر یک از این سطوح در نهایت به محبوبیتهای همیشه تبدیل میشوند یا خیر، اما بازی کردن چیزی جدید با یک ایده جالب، یا طراحی هوشمندانه، یا یک مکانیک هیجانانگیز تکان دهنده برق است. وقتی مثل من برای امرار معاش رسانه را پوشش میدهید، یا اگر فقط بازیهای زیادی انجام میدهید و میخواهید چیز جدیدی ببینید، پیدا کردن آن سطوح تازه و نوآورانه، آدرنالین است.

بعدی
بهترین سطح The Cosmic Shake سطحی است که باب اسفنجی را خاموش می کند
“کمی داللت می کنم”.