بن شوارتز در مورد تبدیل شدن به یک گانگستر شرمنده و کار با نیکلاس کیج

بن شوارتز قبل از اکران رنفیلد به من می گوید: «دومین باری که با نیکلاس کیج به عنوان دراکولا کار کردم، اینطور گفتم: «آره، این تنها کاری است که می خواهم انجام دهم». در کمدی اکشن ترسناک، نیکلاس کیج در نقش خون آشام نمادین، نیکلاس هولت در نقش یک فرد آشنا که در یک رابطه مسموم طولانی با کنت گیر کرده است، و شوارتز در نقش تدوارد لوبو – گانگستری که فکر میکند باحالترین مرد دنیاست. او یک بازنده نپو اسفناک است.
شوارتز در مورد کیج می گوید: «او شگفت انگیز بود. او بسیار متعهد بود، و تماشای کسی که تا زمانی که بازی میکرده و هنوز هم اینقدر آماده است و 110 درصد برای همه چیز به کار میرود، بسیار باورنکردنی است.»
شوارتز در حال یادآوری خاطرات سر صحنه فیلمبرداری با این بازیگر افسانه ای بسیار پر جنب و جوش است و اعتراف می کند که داشتن فرصتی برای همکاری با کیج به عنوان یکسان مانع از ستاره شدن او نشد. ما این صحنه خفگی بزرگ را داشتیم، و این یک صحنه اکشن بزرگ است، و سپس آنها گفتند قطع کن، ما باید دوربینها را عوض کنیم و همه چیز کجاست. ما به سمت صندلی هایمان می رویم، او هنوز لباس دراکولا بر تن دارد و ما فقط در مورد انطباق صحبت می کنیم. من می گفتم، “خدایا تو در انطباق خیلی خوب هستی” و او همه، “ممنونم، مرد.” واقعاً بسیار سرگرم کننده بود.»
شوارتز در بین صحنهها با کیج دوست میشد، هم برای تقویت یک دوستی و هم توصیههای شغلی ارزشمند. من میخواهم همه چیز را درباره همه فیلمهای او بدانم، بنابراین او را مجبور میکنم درباره فیلمهایش صحبت کند، اما او لباس دراکولا به تن کرده است. این سورئال ترین چیز در جهان بود.”
با این حال، وقتی صحبت از شخصیت شوارتز به میان میآید، به نظر میرسید که او از بازی در نقش یک گانگستر شیطون که در ساحل مومیایی و بابا فعالیت میکند و معتقد است جهان حول او میچرخد، لذت میبرد. او به من میگوید: «خیلی سرگرمکننده بود چون معمولاً شخصیتهایی را بازی میکنم که آدمهای خوبی هستند. آنها تمام تلاش خود را می کنند و نمی دانند که اگر بد باشند، بد هستند. بنابراین این شخص عمداً سعی می کند بدترین فرد جهان باشد زیرا مومیایی و دوستانش اگر کسی را بکشد بهتر به او نگاه می کنند. این یک چیز به هم ریخته است.»
صحنه آغازین لوبو باعث میشود که او بیرون در ماشینش منتظر بماند، در حالی که گروهی از آدمها برای او به محوطهای نفوذ میکنند. او در امان است، و دومین اتفاقی که می افتد، وحشت می کند و سرعت می گیرد. او تماماً حرف می زند و هیچ عملی نمی کند، مثل یک تقلید از بچه های سرسخت مدرسه که به حد افراط کشیده شده اند.
شوارتز میگوید: “او فقط سعی میکند جایگاهی به دست آورد. او با نفس خود هدایت میشود و تلاش میکند تا جایگاهی به دست آورد. اما من این ایده را دوست دارم که این شخص دونی بروسکو نیست، اما او 1000 بار دانی بروسکو را دیده است. او Scarface نیست. اما او میخواهد Scarface باشد. کسی که هر بار که وارد اتاق میشود، خودش را اعلام میکند، عملکرد خوبی ندارد.»
رنفیلد برای موسیقی اسکا نیز این کار را انجام می دهد، با یک سکانس اکشن اولیه که حول محور یک دلال سمی کوکائین است که دوست دخترش او را به خاطر چنین وسواسی تحقیر می کند. این ژانر چندان بد نیست، و شوارتز و من فکر میکنیم که با آن برخورد بدی شده است. او می گوید: «من عاشق موسیقی اسکا هستم. من عاشق Reel Big Fish هستم، من عاشق Mighty Mighty Bosstones هستم. من یک بار نمایشی به نام The After Party را اجرا کردم و در آن چیز موسیقی دبیرستانی شخصیت من اسکا است، بنابراین مجبور شدم برای یک آهنگ ska بخوانم و با یک آهنگ ska برقصم. اوه خدای من. تمام روز آن را برمی دارم، برمی دارم. شگفت انگیز بود.”
همچنین متوجه شدم که در طول فیلم، به نظر میرسد هر کسی که قدرت خونآشام دارد، با حسی تازه از مد گوتیک آغشته شده است. مانند خون دراکولا به طور ناگهانی خود بیرونی شما را به موجودی تبدیل می کند که نشان دهنده نزدیکترین موضوع داغ است. شوارتز میگوید: «ما تصمیم گرفتیم که وقتی قدرت پیدا کردم کمی خنکتر لباس بپوشم. “من سعی می کنم نزدیک تر باشم [Dracula] بنابراین ما گزینههایم را برای نزدیکتر بودن انتخاب کردیم. یقهام را باز میکنم و روی آن کمی قرمز است.»
شوارتز نیز یک گیمر است، اما ترجیح میدهد به جای نسخههای جدیدتر، به کلاسیکهای ۱۶ بیتی قدیمیتر بپردازد. او قبل از اینکه از من بپرسد که در حال بازی کردن چه چیزی هستم، کپکام از بازسازی Resident Evil 4 آگاه نبود، بنابراین به احتمال زیاد در حین صحبت کردن، او عمیقاً به فکر اروپای لئون است. من برای Breath of the Wild بسیار هیجانزده هستم [2] اما من می ترسم که ماه ها از زندگی من را بگیرد. “من متروید جدید را شکست دادم. اسمش چی بود قرمز وحشت؟ من آن را زدم! اما آنها این کار را انجام دادند تا من مجبور نشدم تمام هفته ام را صرف بازی کنم. من واقعاً اهل بازیهایی هستم که ۲۰ ساعت یا کمتر طول میکشند.»
من هم، بن. من هم همینطور.