برنامه نویسی

ادغام هوش هیجانی در رهبری پروژه: رویکردی جدید برای مدیریت پویایی تیم

Summarize this content to 400 words in Persian Lang

معرفی

در دنیای پیچیده و پویا مدیریت پروژه، مهارت های فنی و برنامه ریزی استراتژیک اغلب به عنوان عوامل کلیدی موفقیت برجسته می شوند. با این حال، نقش هوش هیجانی (EI) در رهبری پروژه به دلیل تأثیر آن بر پویایی تیم، حل تعارض و نتایج کلی پروژه به رسمیت شناخته شده است. هوش هیجانی، توانایی تشخیص، درک و مدیریت احساسات خود و دیگران، نقش مهمی در تقویت ارتباط موثر، همکاری و انگیزه در تیم های پروژه ایفا می کند. این مقاله به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه ادغام هوش هیجانی در رهبری پروژه می‌تواند پویایی تیم را تغییر دهد، حل تعارض را تقویت کند و در نهایت به نتایج موفق‌تر پروژه کمک کند. علاوه بر این، بینش هایی را در مورد آموزش EI برای مدیران پروژه ارائه می دهد و تأثیر آن را بر موفقیت پروژه بررسی می کند.

نقش هوش هیجانی در رهبری پروژه

هوش هیجانی چندین شایستگی کلیدی را در بر می گیرد که برای رهبری اثربخش پروژه حیاتی هستند: خودآگاهی، خودتنظیمی، انگیزه، همدلی و مهارت های اجتماعی. این شایستگی‌ها رهبران پروژه را قادر می‌سازد تا پیچیدگی‌های پویایی تیم را بررسی کنند، به تعارضات به طور سازنده رسیدگی کنند، و موفقیت پروژه را از طریق تعاملات بین فردی مؤثر هدایت کنند.

خودآگاهیخودآگاهی شامل درک احساسات، نقاط قوت و ضعف خود است. برای رهبران پروژه، این شایستگی در تشخیص اینکه چگونه احساسات و رفتارهای شخصی بر پویایی تیم تأثیر می گذارد، ضروری است. یک رهبر خودآگاه می تواند استرس را مدیریت کند و دیدگاه مثبتی را حفظ کند که بر روحیه و بهره وری تیم تأثیر می گذارد (گلمن، 1995).
خود تنظیمیخودتنظیمی به توانایی کنترل و انطباق احساسات و پاسخ های فرد اشاره دارد. رهبران پروژه ای که خودتنظیمی را تمرین می کنند، برای مدیریت موقعیت های چالش برانگیز بدون اجازه دادن به ناامیدی یا خشم بر تصمیم گیری آنها، مجهزتر هستند. این قابلیت به حفظ یک محیط آرام و متمرکز کمک می کند، که در مراحل پرفشار پروژه بسیار مهم است (گلمن، 1998).
انگیزهانگیزه، به عنوان یکی از اجزای EI، شامل مهار انرژی عاطفی برای دستیابی به اهداف است. رهبران پروژه با هوش هیجانی بالا می توانند حتی در رویارویی با موانع به تیم خود الهام بخش و انگیزه دهند. این ظرفیت انگیزشی به سطوح بالاتر مشارکت و تعهد تیم کمک می کند و منجر به بهبود نتایج پروژه می شود (گلمن، 2006).
یکدلیهمدلی توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران است. برای رهبران پروژه، همدلی ارتباط موثر را ممکن می سازد و روابط را با اعضای تیم تقویت می کند. با درک دیدگاه‌ها و احساسات تیم خود، رهبران می‌توانند به نگرانی‌ها رسیدگی کنند و یک محیط کاری حمایتی را پرورش دهند (سالوی و مایر، 1990).
مهارتهای اجتماعیمهارت های اجتماعی توانایی تعامل موثر با دیگران را در بر می گیرد. رهبران پروژه که در مهارت های اجتماعی عالی هستند، می توانند روابط قوی ایجاد کنند، تعارضات را حل کنند و همکاری را در تیم خود تسهیل کنند. مهارت های اجتماعی موثر به جو مثبت تیم کمک می کند و عملکرد کلی پروژه را افزایش می دهد (گلمن، 2001).

تاثیر هوش هیجانی بر پویایی تیم

ادغام هوش هیجانی در رهبری پروژه می تواند به طور قابل توجهی بر پویایی تیم تأثیر بگذارد و منجر به ایجاد یک محیط منسجم و سازنده تر تیم شود. چندین اثر کلیدی عبارتند از:

ارتباطات پیشرفتهارتباط موثر برای مدیریت موفق پروژه بسیار مهم است. رهبران مجهز به EI از مهارت‌های اجتماعی خود برای برقراری ارتباط شفاف و همدلانه استفاده می‌کنند و اطمینان حاصل می‌کنند که اعضای تیم اهداف، انتظارات و بازخورد پروژه را درک می‌کنند. این ارتباطات بهبود یافته سوء تفاهم ها را کاهش می دهد و فضای مشارکتی را تقویت می کند (رابینسون، 2016).
همکاری بهبود یافتهتیم هایی که توسط رهبران باهوش عاطفی رهبری می شوند، به احتمال زیاد به طور موثر همکاری می کنند. رهبرانی که همدلی و مهارت‌های اجتماعی را نشان می‌دهند، محیطی را ایجاد می‌کنند که در آن اعضای تیم احساس ارزشمندی می‌کنند و شنیده می‌شوند. این جو مثبت گفتگوی باز، به اشتراک گذاری ایده و حل مشکلات جمعی را تشویق می کند (Mayer et al., 2008).
حل و فصل بهتر تعارضتضاد بخشی اجتناب ناپذیر از مدیریت پروژه است. رهبرانی که EI بالایی دارند، با درک احساسات و دیدگاه‌های اساسی همه طرف‌های درگیر، برای رسیدگی سازنده به تعارض‌ها مجهزتر هستند. توانایی آنها در مدیریت احساسات و تسهیل تصمیم گیری های منصفانه به حفظ هماهنگی و تمرکز تیم کمک می کند (گلمن و همکاران، 2002).
افزایش روحیه تیمرهبران باهوش عاطفی یک محیط کاری حمایتی و مثبت ایجاد می کنند که روحیه تیم را تقویت می کند. زمانی که اعضای تیم احساس احترام و درک می کنند، به احتمال زیاد انگیزه و تعهد بیشتری برای دستیابی به اهداف پروژه دارند. این روحیه افزایش یافته به بهبود عملکرد و موفقیت پروژه ترجمه می شود (چرنیس، 2010).

آموزش هوش هیجانی برای مدیران پروژه

برای استفاده از مزایای هوش هیجانی، مدیران پروژه می توانند تحت برنامه های آموزشی هدفمند طراحی شده برای توسعه و ارتقای شایستگی های EI قرار بگیرند. چنین آموزشی معمولاً بر موارد زیر تمرکز دارد:

خودآگاهی و تأملبرنامه‌های آموزشی اغلب شامل تمرین‌هایی می‌شوند که به مدیران پروژه کمک می‌کنند تا با بازتاب واکنش‌ها و رفتارهای احساسی خود، خودآگاهی را توسعه دهند. این خود انعکاس رهبران را قادر می سازد تا زمینه های بهبود را شناسایی کرده و خودتنظیمی خود را افزایش دهند (گلمن، 1995).
توسعه همدلیبرنامه ها ممکن است شامل ایفای نقش و فعالیت های شبیه سازی برای بهبود مهارت های همدلی باشند. این فعالیت ها به مدیران پروژه اجازه می دهد تا درک و پاسخ دادن به دیدگاه ها و احساسات مختلف را تمرین کنند و در نتیجه توانایی خود را در ارتباط با اعضای تیم افزایش دهند (گلمن، 2006).
مهارت های ارتباطیارتباط موثر جزء اصلی آموزش EI است. مدیران پروژه تکنیک هایی را برای گوش دادن فعال، بیان واضح و بازخورد سازنده می آموزند که برای تقویت تعاملات مثبت با اعضای تیم ضروری است (رابینسون، 2016).
مدیریت تعارضآموزش اغلب شامل راهبردهایی برای مدیریت و حل تعارض است. مدیران پروژه مهارت‌هایی را برای رسیدگی به تعارضات به شیوه‌ای منصفانه و همدلانه ایجاد می‌کنند که به حفظ یک محیط تیمی مشترک و هماهنگ کمک می‌کند (گلمن و همکاران، 2002).

تاثیر آموزش EI بر موفقیت پروژه

تحقیقات نشان می دهد که مدیران پروژه ای که تحت آموزش EI قرار می گیرند چندین نتیجه مثبت را تجربه می کنند:

بهبود عملکرد پروژهرهبران با هوش هیجانی توسعه یافته بهتر می توانند پویایی تیم را مدیریت کنند، ارتباط موثر برقرار کنند و تعارضات را حل کنند. این مهارت ها به بهبود عملکرد پروژه کمک می کند، از جمله رعایت ضرب الاجل ها، ماندن در بودجه و دستیابی به اهداف پروژه (چرنیس، 2010).
افزایش رضایت تیمتیم هایی که توسط مدیران باهوش عاطفی هدایت می شوند، سطوح بالاتری از رضایت شغلی و مشارکت را گزارش می دهند. این افزایش رضایت منجر به نرخ گردش مالی کمتر و تیم باثبات تر و سازنده تر می شود (Mayer et al., 2008).
بهبود روابط با ذینفعانرهبران باهوش عاطفی با درک نیازها و نگرانی های ذینفعان، روابط قوی تری با سهامداران ایجاد می کنند. این بهبود مدیریت ذینفعان به موفقیت پروژه کمک می کند و شهرت کلی تیم پروژه را افزایش می دهد (گلمن، 2001).

مطالعات موردی: EI در رهبری پروژه

چندین سازمان با موفقیت هوش هیجانی را در شیوه های مدیریت پروژه خود ادغام کرده اند و تأثیر آن را بر پویایی تیم و نتایج پروژه نشان می دهد:

مایکروسافت: آموزش EI برای مدیران پروژهمایکروسافت برنامه های آموزشی EI را برای مدیران پروژه خود به منظور افزایش اثربخشی رهبری و عملکرد تیم اجرا کرده است. این آموزش بر توسعه خودآگاهی، همدلی و مهارت های ارتباطی متمرکز است که منجر به بهبود نتایج پروژه و رضایت تیم می شود (مایکروسافت، 2021).
آی بی ام: ایجاد هوش هیجانی در تیم های پروژهIBM ابتکارات توسعه EI را برای ایجاد هوش هیجانی در تیم های پروژه خود معرفی کرده است. این ابتکارات شامل کارگاه ها و جلسات مربیگری است که شایستگی های EI را افزایش می دهد و منجر به همکاری تیمی بهتر و موفقیت پروژه می شود (IBM، 2020).

جهت گیری های آینده در EI و رهبری پروژه

همانطور که حوزه هوش هیجانی به تکامل خود ادامه می دهد، چندین روند احتمالاً ادغام آن را در رهبری پروژه شکل می دهند:

افزایش تمرکز بر توسعه EIانتظار می رود که سازمان ها تاکید بیشتری بر توسعه EI به عنوان یک جزء کلیدی آموزش رهبری داشته باشند. این تمرکز احتمالاً منجر به برنامه‌های آموزشی EI پیچیده‌تر و جامع‌تر برای مدیران پروژه خواهد شد (چرنیس، 2010).
ادغام با سایر شایستگی های رهبریEI احتمالاً با سایر شایستگی های رهبری، مانند تفکر استراتژیک و تصمیم گیری، ادغام می شود تا رویکردی جامع برای رهبری پروژه ایجاد کند. این ادغام اثربخشی کلی رهبری و موفقیت پروژه را افزایش می دهد (رابینسون، 2016).
پیشرفت در ابزارهای ارزیابی EIپیشرفت در ابزارها و فناوری های ارزیابی، توانایی اندازه گیری و توسعه هوش هیجانی را بهبود می بخشد. این ابزارها بینش دقیق و عملی تری در مورد شایستگی های EI ارائه می دهند و از توسعه و رشد مستمر حمایت می کنند (گلمن، 2006).

نتیجه

ادغام هوش هیجانی در رهبری پروژه یک رویکرد جدید برای مدیریت پویایی تیم، بهبود حل تعارض و دستیابی به موفقیت پروژه ارائه می دهد. با توسعه شایستگی هایی مانند خودآگاهی، خودتنظیمی، انگیزه، همدلی و مهارت های اجتماعی، رهبران پروژه می توانند یک محیط تیمی مثبت و مشارکتی ایجاد کنند. آموزش EI برای مدیران پروژه تأثیر خود را بر بهبود عملکرد پروژه، رضایت تیم و روابط با سهامداران نشان داده است. همانطور که سازمان ها به درک ارزش هوش هیجانی ادامه می دهند، انتظار می رود که نقش آن در رهبری پروژه رشد کند و منجر به شیوه های مدیریت پروژه موثرتر و موفق تر شود.

منابعچرنیس، سی (2010). هوش هیجانی: در جهت شفاف سازی سازه. روانشناسی صنعتی و سازمانی، 3(2)، 110-126. https://doi.org/10.1111/j.1754-9434.2010.01231.x

گلمن، دی (1995). هوش عاطفی: چرا می تواند مهمتر از IQ باشد؟ کتاب های بانتم.

گلمن، دی (1998). چه چیزی یک رهبر را می سازد؟ بررسی کسب و کار هاروارد، 76 (6)، 93-102. برگرفته از https://hbr.org/1998/11/what-makes-a-leader

گلمن، دی (2001). هوش هیجانی: راهنمای عملی برای تسلط بر احساسات کتاب های بانتم.

گلمن، دی (2006). هوش اجتماعی: علم جدید روابط انسانی. کتاب های بانتم.

Goleman, D., Boyatzis, R., & McKee, A. (2002). شایستگی های هوش هیجانی که باعث موفقیت مدیران می شود. بررسی کسب و کار هاروارد. برگرفته از https://hbr.org/2002/06/the-emotional-intelligence-competencies-that-make-managers-successful

IBM. (2020). ایجاد هوش هیجانی در تیم های پروژه برگرفته از https://www.ibm.com/services/learning/emotional-intelligence

مایکروسافت. (2021). آموزش EI برای مدیران پروژه. برگرفته از https://www.microsoft.com/learning/emotional-intelligence-training

مایر، جی دی، سالوی، پی، و کاروسو، DR (2008). هوش هیجانی: توانایی جدید یا ویژگی های التقاطی؟ روانشناس آمریکایی، 63(6)، 503-517. https://doi.org/10.1037/0003-066X.63.6.503

رابینسون، دی (2016). هوش هیجانی در مدیریت پروژه: ایجاد تیم های قوی مجله بین المللی مدیریت پروژه، 34(8)، 1364-1376. https://doi.org/10.1016/j.ijproman.2016.07.009

معرفی

در دنیای پیچیده و پویا مدیریت پروژه، مهارت های فنی و برنامه ریزی استراتژیک اغلب به عنوان عوامل کلیدی موفقیت برجسته می شوند. با این حال، نقش هوش هیجانی (EI) در رهبری پروژه به دلیل تأثیر آن بر پویایی تیم، حل تعارض و نتایج کلی پروژه به رسمیت شناخته شده است. هوش هیجانی، توانایی تشخیص، درک و مدیریت احساسات خود و دیگران، نقش مهمی در تقویت ارتباط موثر، همکاری و انگیزه در تیم های پروژه ایفا می کند. این مقاله به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه ادغام هوش هیجانی در رهبری پروژه می‌تواند پویایی تیم را تغییر دهد، حل تعارض را تقویت کند و در نهایت به نتایج موفق‌تر پروژه کمک کند. علاوه بر این، بینش هایی را در مورد آموزش EI برای مدیران پروژه ارائه می دهد و تأثیر آن را بر موفقیت پروژه بررسی می کند.

نقش هوش هیجانی در رهبری پروژه

هوش هیجانی چندین شایستگی کلیدی را در بر می گیرد که برای رهبری اثربخش پروژه حیاتی هستند: خودآگاهی، خودتنظیمی، انگیزه، همدلی و مهارت های اجتماعی. این شایستگی‌ها رهبران پروژه را قادر می‌سازد تا پیچیدگی‌های پویایی تیم را بررسی کنند، به تعارضات به طور سازنده رسیدگی کنند، و موفقیت پروژه را از طریق تعاملات بین فردی مؤثر هدایت کنند.

  1. خودآگاهی
    خودآگاهی شامل درک احساسات، نقاط قوت و ضعف خود است. برای رهبران پروژه، این شایستگی در تشخیص اینکه چگونه احساسات و رفتارهای شخصی بر پویایی تیم تأثیر می گذارد، ضروری است. یک رهبر خودآگاه می تواند استرس را مدیریت کند و دیدگاه مثبتی را حفظ کند که بر روحیه و بهره وری تیم تأثیر می گذارد (گلمن، 1995).

  2. خود تنظیمی
    خودتنظیمی به توانایی کنترل و انطباق احساسات و پاسخ های فرد اشاره دارد. رهبران پروژه ای که خودتنظیمی را تمرین می کنند، برای مدیریت موقعیت های چالش برانگیز بدون اجازه دادن به ناامیدی یا خشم بر تصمیم گیری آنها، مجهزتر هستند. این قابلیت به حفظ یک محیط آرام و متمرکز کمک می کند، که در مراحل پرفشار پروژه بسیار مهم است (گلمن، 1998).

  3. انگیزه
    انگیزه، به عنوان یکی از اجزای EI، شامل مهار انرژی عاطفی برای دستیابی به اهداف است. رهبران پروژه با هوش هیجانی بالا می توانند حتی در رویارویی با موانع به تیم خود الهام بخش و انگیزه دهند. این ظرفیت انگیزشی به سطوح بالاتر مشارکت و تعهد تیم کمک می کند و منجر به بهبود نتایج پروژه می شود (گلمن، 2006).

  4. یکدلی
    همدلی توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران است. برای رهبران پروژه، همدلی ارتباط موثر را ممکن می سازد و روابط را با اعضای تیم تقویت می کند. با درک دیدگاه‌ها و احساسات تیم خود، رهبران می‌توانند به نگرانی‌ها رسیدگی کنند و یک محیط کاری حمایتی را پرورش دهند (سالوی و مایر، 1990).

  5. مهارتهای اجتماعی
    مهارت های اجتماعی توانایی تعامل موثر با دیگران را در بر می گیرد. رهبران پروژه که در مهارت های اجتماعی عالی هستند، می توانند روابط قوی ایجاد کنند، تعارضات را حل کنند و همکاری را در تیم خود تسهیل کنند. مهارت های اجتماعی موثر به جو مثبت تیم کمک می کند و عملکرد کلی پروژه را افزایش می دهد (گلمن، 2001).

تاثیر هوش هیجانی بر پویایی تیم

ادغام هوش هیجانی در رهبری پروژه می تواند به طور قابل توجهی بر پویایی تیم تأثیر بگذارد و منجر به ایجاد یک محیط منسجم و سازنده تر تیم شود. چندین اثر کلیدی عبارتند از:

  1. ارتباطات پیشرفته
    ارتباط موثر برای مدیریت موفق پروژه بسیار مهم است. رهبران مجهز به EI از مهارت‌های اجتماعی خود برای برقراری ارتباط شفاف و همدلانه استفاده می‌کنند و اطمینان حاصل می‌کنند که اعضای تیم اهداف، انتظارات و بازخورد پروژه را درک می‌کنند. این ارتباطات بهبود یافته سوء تفاهم ها را کاهش می دهد و فضای مشارکتی را تقویت می کند (رابینسون، 2016).

  2. همکاری بهبود یافته
    تیم هایی که توسط رهبران باهوش عاطفی رهبری می شوند، به احتمال زیاد به طور موثر همکاری می کنند. رهبرانی که همدلی و مهارت‌های اجتماعی را نشان می‌دهند، محیطی را ایجاد می‌کنند که در آن اعضای تیم احساس ارزشمندی می‌کنند و شنیده می‌شوند. این جو مثبت گفتگوی باز، به اشتراک گذاری ایده و حل مشکلات جمعی را تشویق می کند (Mayer et al., 2008).

  3. حل و فصل بهتر تعارض
    تضاد بخشی اجتناب ناپذیر از مدیریت پروژه است. رهبرانی که EI بالایی دارند، با درک احساسات و دیدگاه‌های اساسی همه طرف‌های درگیر، برای رسیدگی سازنده به تعارض‌ها مجهزتر هستند. توانایی آنها در مدیریت احساسات و تسهیل تصمیم گیری های منصفانه به حفظ هماهنگی و تمرکز تیم کمک می کند (گلمن و همکاران، 2002).

  4. افزایش روحیه تیم
    رهبران باهوش عاطفی یک محیط کاری حمایتی و مثبت ایجاد می کنند که روحیه تیم را تقویت می کند. زمانی که اعضای تیم احساس احترام و درک می کنند، به احتمال زیاد انگیزه و تعهد بیشتری برای دستیابی به اهداف پروژه دارند. این روحیه افزایش یافته به بهبود عملکرد و موفقیت پروژه ترجمه می شود (چرنیس، 2010).

آموزش هوش هیجانی برای مدیران پروژه

برای استفاده از مزایای هوش هیجانی، مدیران پروژه می توانند تحت برنامه های آموزشی هدفمند طراحی شده برای توسعه و ارتقای شایستگی های EI قرار بگیرند. چنین آموزشی معمولاً بر موارد زیر تمرکز دارد:

  1. خودآگاهی و تأمل
    برنامه‌های آموزشی اغلب شامل تمرین‌هایی می‌شوند که به مدیران پروژه کمک می‌کنند تا با بازتاب واکنش‌ها و رفتارهای احساسی خود، خودآگاهی را توسعه دهند. این خود انعکاس رهبران را قادر می سازد تا زمینه های بهبود را شناسایی کرده و خودتنظیمی خود را افزایش دهند (گلمن، 1995).

  2. توسعه همدلی
    برنامه ها ممکن است شامل ایفای نقش و فعالیت های شبیه سازی برای بهبود مهارت های همدلی باشند. این فعالیت ها به مدیران پروژه اجازه می دهد تا درک و پاسخ دادن به دیدگاه ها و احساسات مختلف را تمرین کنند و در نتیجه توانایی خود را در ارتباط با اعضای تیم افزایش دهند (گلمن، 2006).

  3. مهارت های ارتباطی
    ارتباط موثر جزء اصلی آموزش EI است. مدیران پروژه تکنیک هایی را برای گوش دادن فعال، بیان واضح و بازخورد سازنده می آموزند که برای تقویت تعاملات مثبت با اعضای تیم ضروری است (رابینسون، 2016).

  4. مدیریت تعارض
    آموزش اغلب شامل راهبردهایی برای مدیریت و حل تعارض است. مدیران پروژه مهارت‌هایی را برای رسیدگی به تعارضات به شیوه‌ای منصفانه و همدلانه ایجاد می‌کنند که به حفظ یک محیط تیمی مشترک و هماهنگ کمک می‌کند (گلمن و همکاران، 2002).

تاثیر آموزش EI بر موفقیت پروژه

تحقیقات نشان می دهد که مدیران پروژه ای که تحت آموزش EI قرار می گیرند چندین نتیجه مثبت را تجربه می کنند:

  1. بهبود عملکرد پروژه
    رهبران با هوش هیجانی توسعه یافته بهتر می توانند پویایی تیم را مدیریت کنند، ارتباط موثر برقرار کنند و تعارضات را حل کنند. این مهارت ها به بهبود عملکرد پروژه کمک می کند، از جمله رعایت ضرب الاجل ها، ماندن در بودجه و دستیابی به اهداف پروژه (چرنیس، 2010).

  2. افزایش رضایت تیم
    تیم هایی که توسط مدیران باهوش عاطفی هدایت می شوند، سطوح بالاتری از رضایت شغلی و مشارکت را گزارش می دهند. این افزایش رضایت منجر به نرخ گردش مالی کمتر و تیم باثبات تر و سازنده تر می شود (Mayer et al., 2008).

  3. بهبود روابط با ذینفعان
    رهبران باهوش عاطفی با درک نیازها و نگرانی های ذینفعان، روابط قوی تری با سهامداران ایجاد می کنند. این بهبود مدیریت ذینفعان به موفقیت پروژه کمک می کند و شهرت کلی تیم پروژه را افزایش می دهد (گلمن، 2001).

مطالعات موردی: EI در رهبری پروژه

چندین سازمان با موفقیت هوش هیجانی را در شیوه های مدیریت پروژه خود ادغام کرده اند و تأثیر آن را بر پویایی تیم و نتایج پروژه نشان می دهد:

  1. مایکروسافت: آموزش EI برای مدیران پروژه
    مایکروسافت برنامه های آموزشی EI را برای مدیران پروژه خود به منظور افزایش اثربخشی رهبری و عملکرد تیم اجرا کرده است. این آموزش بر توسعه خودآگاهی، همدلی و مهارت های ارتباطی متمرکز است که منجر به بهبود نتایج پروژه و رضایت تیم می شود (مایکروسافت، 2021).

  2. آی بی ام: ایجاد هوش هیجانی در تیم های پروژه
    IBM ابتکارات توسعه EI را برای ایجاد هوش هیجانی در تیم های پروژه خود معرفی کرده است. این ابتکارات شامل کارگاه ها و جلسات مربیگری است که شایستگی های EI را افزایش می دهد و منجر به همکاری تیمی بهتر و موفقیت پروژه می شود (IBM، 2020).

جهت گیری های آینده در EI و رهبری پروژه

همانطور که حوزه هوش هیجانی به تکامل خود ادامه می دهد، چندین روند احتمالاً ادغام آن را در رهبری پروژه شکل می دهند:

  1. افزایش تمرکز بر توسعه EI
    انتظار می رود که سازمان ها تاکید بیشتری بر توسعه EI به عنوان یک جزء کلیدی آموزش رهبری داشته باشند. این تمرکز احتمالاً منجر به برنامه‌های آموزشی EI پیچیده‌تر و جامع‌تر برای مدیران پروژه خواهد شد (چرنیس، 2010).

  2. ادغام با سایر شایستگی های رهبری
    EI احتمالاً با سایر شایستگی های رهبری، مانند تفکر استراتژیک و تصمیم گیری، ادغام می شود تا رویکردی جامع برای رهبری پروژه ایجاد کند. این ادغام اثربخشی کلی رهبری و موفقیت پروژه را افزایش می دهد (رابینسون، 2016).

  3. پیشرفت در ابزارهای ارزیابی EI
    پیشرفت در ابزارها و فناوری های ارزیابی، توانایی اندازه گیری و توسعه هوش هیجانی را بهبود می بخشد. این ابزارها بینش دقیق و عملی تری در مورد شایستگی های EI ارائه می دهند و از توسعه و رشد مستمر حمایت می کنند (گلمن، 2006).

نتیجه

ادغام هوش هیجانی در رهبری پروژه یک رویکرد جدید برای مدیریت پویایی تیم، بهبود حل تعارض و دستیابی به موفقیت پروژه ارائه می دهد. با توسعه شایستگی هایی مانند خودآگاهی، خودتنظیمی، انگیزه، همدلی و مهارت های اجتماعی، رهبران پروژه می توانند یک محیط تیمی مثبت و مشارکتی ایجاد کنند. آموزش EI برای مدیران پروژه تأثیر خود را بر بهبود عملکرد پروژه، رضایت تیم و روابط با سهامداران نشان داده است. همانطور که سازمان ها به درک ارزش هوش هیجانی ادامه می دهند، انتظار می رود که نقش آن در رهبری پروژه رشد کند و منجر به شیوه های مدیریت پروژه موثرتر و موفق تر شود.

منابع
چرنیس، سی (2010). هوش هیجانی: در جهت شفاف سازی سازه. روانشناسی صنعتی و سازمانی، 3(2)، 110-126. https://doi.org/10.1111/j.1754-9434.2010.01231.x

گلمن، دی (1995). هوش عاطفی: چرا می تواند مهمتر از IQ باشد؟ کتاب های بانتم.

گلمن، دی (1998). چه چیزی یک رهبر را می سازد؟ بررسی کسب و کار هاروارد، 76 (6)، 93-102. برگرفته از https://hbr.org/1998/11/what-makes-a-leader

گلمن، دی (2001). هوش هیجانی: راهنمای عملی برای تسلط بر احساسات کتاب های بانتم.

گلمن، دی (2006). هوش اجتماعی: علم جدید روابط انسانی. کتاب های بانتم.

Goleman, D., Boyatzis, R., & McKee, A. (2002). شایستگی های هوش هیجانی که باعث موفقیت مدیران می شود. بررسی کسب و کار هاروارد. برگرفته از https://hbr.org/2002/06/the-emotional-intelligence-competencies-that-make-managers-successful

IBM. (2020). ایجاد هوش هیجانی در تیم های پروژه برگرفته از https://www.ibm.com/services/learning/emotional-intelligence

مایکروسافت. (2021). آموزش EI برای مدیران پروژه. برگرفته از https://www.microsoft.com/learning/emotional-intelligence-training

مایر، جی دی، سالوی، پی، و کاروسو، DR (2008). هوش هیجانی: توانایی جدید یا ویژگی های التقاطی؟ روانشناس آمریکایی، 63(6)، 503-517. https://doi.org/10.1037/0003-066X.63.6.503

رابینسون، دی (2016). هوش هیجانی در مدیریت پروژه: ایجاد تیم های قوی مجله بین المللی مدیریت پروژه، 34(8)، 1364-1376. https://doi.org/10.1016/j.ijproman.2016.07.009

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا