5 چیز که ای کاش قبل از شروع کارم می دانستم

علیرغم نزدیک به 4 سال کار نسبتا کوتاهم، این فرصت را داشته ام که در شرکت های مختلف با رویکردهای بسیار متفاوت کار کنم. در طول مسیر، به چیزهایی پی بردم که به عنوان یک دانش آموز نمی توانستم به طور کامل آنها را درک کنم. اگر این درس ها را زودتر می دانستم، ممکن بود از استرس های غیر ضروری و شک و تردید به خود دوری کنم. من آنها را در اینجا به اشتراک می گذارم به این امید که ممکن است در سفر به شما کمک کنند.
1. قدرت اسناد را دست کم نگیرید
هنگامی که من برای اولین بار شروع به کار کردم، مشتاق بودم که در کدنویسی و ویژگی های ساختن غوطه ور شوم و اغلب اهمیت مستندسازی را نادیده می گرفتم. بیشتر اوقات، اینطور به نظر می رسید: یک خطا در کد ظاهر می شود، و من مستقیماً به Stack Overflow می روم، راه حلی پیدا می کنم، آن را وصل می کنم و ادامه می دهم. با این حال، پس از آن جلسات Stack Overflow، من دانش یا مهارتی برای رسیدگی به آن مشکل یا مسائل مشابه در آینده کسب نکردم. بدون مطالعه دقیق مستندات، هیچ راهی برای درک عمیق کتابخانه یا عملکرد، نقاط قوت و ضعف آن و غیره وجود ندارد. مستندات خوب نوشته شده برای ایجاد این درک عمیق ضروری است.
2. دانستن “چه کاری” به جای “چگونه” مهمتر است.
یک اشتباه رایج مبتدیان تمرکز بیش از حد بر یادگیری هر ابزار یا فناوری است. با این حال، متوجه شدم که مهمتر است که بفهمیم چه مشکلی را حل میکنیم تا اینکه بدانیم چگونه آن را حل کنیم. ابزارها و چارچوب ها دائما تغییر خواهند کرد. آنچه امروز محبوب است ممکن است فردا بی ربط باشد. اما توانایی تفکر انتقادی، شناسایی مشکلات و برخورد منطقی با آنها بسیار ارزشمند است. بر اصول و مبانی تسلط داشته باشید—اینها انتخاب ابزارها و راه حل های شما را راهنمایی خواهند کرد.
3. سندرم ایمپوستور و نحوه مقابله با آن
دانستن همه چیز غیرممکن است. به عنوان یک دانش آموز، به نظر می رسید که آستانه ای وجود دارد که می توانید از آن عبور کنید و سپس با اطمینان می گویید که می توانید همه آن را انجام دهید. اما اینطور نیست. این سندرم می تواند در تمام طول حرفه شما وجود داشته باشد. هنگامی که از دانش دیگران شگفت زده می شوید – مانند سخنرانان در یک کنفرانس، مهم است که به یاد داشته باشید که احتمال زیادی وجود دارد که چیزی را بدانید که آنها نمی دانند، یا حتی چیزی که اکثر متخصصان در اتاق نمی دانند. ندانستن همه چیز طبیعی است.
4. بیاموزید، بیاموزید و بیشتر بیاموزید
دنیای فناوری به سرعت در حال تکامل است و ثابت ماندن به معنای عقب ماندن است. وقتی حرفه خود را شروع می کنید، ممکن است به نظر برسد که گرفتن مدرک یا اولین شغل شما خط پایان است. در واقع، این تازه شروع است. به یادگیری ادامه دهید، خواه چارچوب های جدید، زبان ها، یا حتی مهارت های نرم مانند ارتباط و کار گروهی باشد. تمایل شما به رشد و انطباق مداوم، یکی از بزرگترین دارایی های شما در طول زمان خواهد بود.
5. هرگز به زنگ هشدارها گوش ندهید
هر صنعتی رستگاران خود را دارد – افرادی که وحشت و ترس را نسبت به آینده گسترش می دهند. آنها به شما خواهند گفت که صنعت در حال مرگ است، هوش مصنوعی به دنبال کار شما می آید، یا اگر بر آخرین فناوری تسلط نداشته باشید محکوم به فنا هستید. به آن خرید نکنید. تفکر وحشتمحور به ندرت منجر به تصمیمات منطقی میشود. روی اهداف خود متمرکز بمانید، به یادگیری ادامه دهید و سازگار باشید. صنعت فناوری، مانند همه صنایع، فراز و نشیب های خود را دارد، اما انعطاف پذیری و تفکر پیشگیرانه به شما کمک می کند تا از این چالش ها عبور کنید.
اینها درس هایی است که آرزو می کردم قبل از شروع کارم یکی با من در میان بگذارد. دانستن این موارد زودتر به من کمک می کرد تا برای مقابله با چالش های دنیای حرفه ای اعتماد به نفس بیشتری داشته باشم و مجهزتر باشم.
چه توصیه ای به جوان تر خود می کنید؟