برنامه نویسی

چرا اندازه گیری تجربه در سال ها به اندازه کافی خوب نیست

تجربه نقش فوق العاده ای در هر شغل حرفه ای ایفا می کند و در پایان روز، هر کارفرمایی به دنبال بهترین، معمولا با تجربه ترین افراد است. یک روش معمول برای اندازه گیری تجربه در سال است. با این حال، من استدلال می کنم که چنین رویکردی ممکن است گمراه کننده باشد.

در اینجا می‌خواهم یک رویکرد جایگزین برای ارزیابی تجربه ارائه دهم و چند سؤال عملی ارائه کنم که می‌توانید از آنها برای کمک به درک خود از اینکه تجربه واقعاً چیست استفاده کنید.

بخش 1. تعریف.

بیایید با نگاه کردن به تعریف شروع کنیم. با توجه به Merriam-Webster، تجربه را می توان به صورت زیر تعریف کرد:

الف: مشاهده مستقیم یا مشارکت در رویدادها به عنوان مبنای دانش

ب: این واقعیت یا حالتی که تحت تأثیر قرار گرفته یا از طریق مشاهده یا مشارکت مستقیم به دانش رسیده است

به سادگی، تجربه از مشاهده و/یا مشارکت مستقیم به دست می آید. بنابراین، هر چه بیشتر با انواع مختلف مشکلات و راه حل آنها مواجه شویم، تجربه ما بیشتر می شود.

بخش 2. زندگی واقعی.

اما در زندگی واقعی چه اتفاقی می افتد؟ بیشتر اعمال در کارهای روزانه ما آنقدر انتزاعی هستند که فقط آنها را بارها و بارها تکرار می کنیم. آنها معمولاً کارهای ساده ای هستند، برای مثال، کارگران در یک خط مونتاژ، که هر کدام بخشی از یک محصول کلی را انجام می دهند اما قادر به انجام تصویر بزرگتر نیستند. با تقسیم کار به وظایف تکراری، کسب و کار کلی کارآمد است، اما ممکن است مانع از تلاش برای کسب تجربه گسترده تر شود.

آنچه برای کسانی که در خطوط مونتاژ صنعتی هستند، برای بسیاری از مهندسان نرم افزار صادق است. ما توسط زیرساخت ها، کتابخانه ها و چارچوب هایی احاطه شده ایم که به ما در انجام وظایف پیچیده کمک می کنند. این به ما امکان می دهد کد را به سرعت تولید کنیم و تنها کاری که باید انجام دهیم طراحی فنی و پیاده سازی آن است.

حل مشکلات جدید و اجرای ویژگی های نوآورانه می تواند بسیار مفید باشد و عقل ما را تحریک کند. مواجهه و برخورد با مشکلات هم زمان می تواند عمق درک و تخصص ایجاد کند. با این حال، آستانه ای وجود دارد که وقتی از آن عبور کنیم، به این معنی است که کارهای تکراری ذهن را بی حس می کند و خلاقیت ما را تحریک نمی کند. در این مواقع، ما باید به چالش های جدید روی بیاوریم. مشکل این است که بسیاری از ما در آن نقطه تکراری گیر کرده ایم و آن را به عنوان تجربه اضافی به حساب می آوریم. بنابراین در حالی که تجربه اندازه گیری شده در زمان ممکن است در حال رشد باشد، تجربه اندازه گیری شده در رشد فکری ممکن است متوقف شده باشد.

قسمت 3. جایگزین معتبر.

تجربه واقعی از حل انواع مختلف مشکلات به روش های مختلف به دست می آید.

به عنوان مثال، در مجموعه ای از دو نامزد، از یک منظر می توانید بگویید که یکی که پنج سال کار کرده است نسبت به دیگری که سه سال کار کرده است، تجربه بیشتری دارد. با این حال، اگر آنها را با کیفیت بیشتری ارزیابی کنیم، ممکن است متوجه شویم که نامزدی که به مدت سه سال کار کرده است، در آن زمان در معرض تنوع گسترده‌تری از مشکلات بوده است.

به همین دلیل است که مهندسان نرم‌افزاری که در مراحل اولیه به استارت‌آپ‌ها می‌پیوندند، به احتمال زیاد به طور قابل توجهی با حوزه‌های مختلف آشنا می‌شوند، در حالی که شاید در نتیجه، عمق دانش را به خطر بیندازند.

قسمت 4. روش عملی

من معتقدم که منصفانه است که بگوییم هر موقعیت دارای مجموعه محدودی از انواع مشکلات است که فرد می تواند با آنها روبرو شود. به عنوان مثال، یک راه، اما مطمئنا نه تنها، برای دسته بندی مشکلات مهندسی نرم افزار به ترتیب پیچیدگی به روش زیر است:

  1. بررسی و حل یک باگ
  2. پیاده سازی یک ویژگی در مشخصات داده شده
  3. طراحی و پیاده سازی یک ویژگی با توجه به مشخصات محصول
  4. معماري راه حل در مرزهاي مختلف (مثلاً Front-end، Back-end، devops)

بنابراین، اگر تجربه را از نظر تنوع تجربه ارزیابی می‌کردیم نه صرفاً کمی زمان، ممکن بود بخواهیم سطح پیچیدگی را که یک کارمند بالقوه در معرض آن قرار گرفته است، درک کنیم. این را می توان با بررسی بیشتر نامزدها در مورد ماهیت تجربه کاری آنها به دست آورد. بر اساس تجربه خودم، متوجه شده ام که اکثر توسعه دهندگان فول استک تجربه کار با دسته اول و دوم بالا را دارند، در حالی که بهترین نامزدها در سه یا بیشتر از دسته ها تجربه دارند.

من همچنین مطمئن می شوم که از داوطلبان سؤال ذهنی تری می پرسم و از آنها می خواهم به من بگویند که چالش برانگیزترین مشکلی که در حرفه خود با آن روبرو بوده اند یا فرآیند حل مسئله ای که به آن افتخار می کنند، چیست. پاسخ به این سوال نشانگر خوبی از لبه تجربه یک داوطلب است و در شرایط ایده آل، پاسخ های آنها در دسته سوم از دسته چهارم حل مسئله قرار می گیرد.

بخش 5. نتیجه گیری

اگر به‌دنبال بهینه‌سازی رشد حرفه‌ای خود هستید، جستجوی محیط‌های کاری با نرخ رشد سریع می‌تواند به شما فضایی برای کسب تجربه‌های متنوع‌تر بدهد. چنین مکان هایی، به عنوان مثال، یک استارتاپ که از صدها کاربر به هزاران کاربر در یک بازه زمانی کوتاه رشد می کند، احتمالاً بسیاری از محدودیت ها و مشکلات جدید و پیچیده را برای حل تجربه خواهد کرد. بنابراین، در این محیط‌ها، می‌توانید نه تنها مقدار زیادی تجربه، بلکه عمق و دامنه واقعی تجربه را نیز به دست آورید، که شما را به یک دارایی ارزشمند برای هر شرکتی تبدیل می‌کند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا