Mirror’s Edge ممکن است از فهرست خارج نشود، اما به هر حال باید آن را پخش کنید
Mirror’s Edge در حال حذف شدن از فهرست است، با این تفاوت که اینطور نیست. در حالی که EA دیروز اعلام کرد که چندین بازی خود را از لیست حذف می کند، که شامل Mirror’s Edge و Mirror’s Edge Catalyst می شود، مدت کوتاهی پس از آن به روز رسانی وجود داشت که تأیید کرد آنها به اشتباه حضور داشتند. ما نمی دانیم که آیا این واقعاً یک اشتباه بود یا یک واکنش سریع به واکنش های منفی، با تعجب و انتقاد همه دقیقاً حذف دو بازی Mirror، نه خود عمل. اما در صنعتی که با مشکلات بزرگی در زمینه حفظ و نگهداری مواجه است، استودیو بزرگی که عمداً تاریخ خود را از ویترین فروشگاه ها بیرون می کشد تا در هزینه های خود صرفه جویی کند، سزاوار فراخوانی است. با این حال، اکنون که Mirror’s Edge دوباره در کانون توجه قرار گرفته است، ارزش این را دارد که این دو بازی چقدر خاص هستند.
برای ثبت، دیگر بازیهایی که حذف میشوند عبارتند از: Battlefield 1943، Battlefield: Bad Company، و Battlefield: Bad Company 2. در حالی که من میتوانم به نوعی توجیه حذف سال 1943 را ببینم، زیرا این یک بازی آنلاین است (اگرچه من مراقب حذف و بسته شدن آن هستم. به طور کلی سرورهای خراب)، بازی های Bad Company بیشتر به خاطر کمپین های آفلاین خود محبوب هستند. من هنوز مطمئن نیستم که درباره اینکه Mirror’s Edge گنجانده شده و سپس بریده شود، چه اعتقادی دارم، اما این بدان معناست که اعلام رسمی شامل چهار بازی از پنج بازی آفلاین تکنفره بود که EA قرار بود آن را در سطل زباله بیاندازد، زیرا احساس میکرد. حتی پس از انتقادات، همچنان با Bad Companys ادامه دارد و ما نباید اجازه دهیم جشن ما بر روی Mirror’s Edge حواسمان را پرت کند. با این وجود، از هر فرصتی برای صحبت در مورد Mirror’s Edge استفاده میکنم، بنابراین میخواهم میکروفون را تا زمانی که بهطور خلاصه در چرخه اخبار قرار دارد، ربودم.
هر زمان که استودیوها از فوتورئالیسم و صدها ساعت کاری که برای ساخت جدیدترین بازیها صرف میکنند صحبت میکنند، جزئیات کامل پیکسلی دارند، تا موهای نرم/تیشرت/بیضههای اسب، به Mirror’s Edge فکر میکنم. امسال 15 سال از عمر آن می گذرد و به نظر بهتر از بسیاری از بازی های بودجه بزرگ 2023 است. دلیلش این است که به سبک هنری رنگارنگ و بی عیب و نقص خود وفادار است. از این جهت واقع گرایانه است که به دنبال بازسازی نسخه ای از واقعیت است تا دنیای کارتونی، اما رویکردی شیک و مینیمالیستی دارد که آن را بی زمان می کند. از این نظر مشابه Wind Waker یا Okami است، اما Mirror’s Edge توانسته این شاهکار را انجام دهد در حالی که همچنان واقع بینانه به نظر می رسد.
در Mirror’s Edge Catalyst، دنبالهای که هشت سال بعد وارد شد، نورپردازی کمی واضحتر بود، انعکاسها وضوح بیشتری داشتند، و منظره شهر چند جزئیات بیشتر داشت، اما عمدتاً همانطور بود که بود. Mirror’s Edge در آن زمان یک روز پیر نشده بود و هنوز هم پیر نشده است. اثر هنری متمایز بخشی از دلیلی است که آن را تحمل کرده است (و علیرغم مداخله احتمالی EA شایسته آن است) اما این تنها دلیل نیست. گیمپلی اول شخص Mirror’s Edge فوقالعاده است و از آن زمان تاکنون هیچ بازی به آن نزدیک نشده است.
من معمولاً سراغ بازیهای اول شخص نمیروم، ترجیح میدهم نه تنها خودم را در دنیا ببینم، بلکه خود اطرافم را نیز در این دنیا ببینم. در بازیهای اول شخص، گاهی اوقات میتوانید از روی طاقچه بیفتید، زیرا به پایین نگاه نکردهاید، که به عنوان نقطه مقابلی در برابر این استدلال که آنها غوطهورتر هستند عمل میکند – این هرگز برای یک شخص واقعی اتفاق نمیافتد مگر اینکه از نوادگان Wile باشد. ای. کایوت. اما سبک فریرانینگ دیوانهوار Mirror’s Edge به شما امکان میدهد مسیرهایی را برای پارکور با سرعت مشخص کنید و در عین حال گزینههای خود را باز بگذارید. از آنجا که همه چیز با سرعت حرکت می کند و راه حل همیشه در مقابل شماست، Mirror’s Edge شما را به دنیا می آورد. Titanfall 2 تنها بازیای است که سعی کرده این را با موفقیت واقعی تکرار کند، و حتی پس از آن، مکانیک شوتر و HUD همه چیز پیچیده میشود. Mirror’s Edge تمیز است. فقط تو در مقابل دنیا هستی
مکانیک دویدن Mirror’s Edge تحت تأثیر سکانس های تعقیب و گریز جیمز باند و جیسون بورن بود و شما در هر قدمی احساس خشونت می کنید. این بازی تماشایی به نظر میرسد، و نه در آن بازی ویدیویی معمولی «این گران به نظر میرسد»، بلکه به این دلیل که ظاهری عالی برای لحن و رویکرد گیمپلی دارد. مبارزات ممکن است بد باشد، اما من بحث نمی کنم که این بازی عالی است و هیچ کس نباید هیچ چیز دیگری بازی کند. فقط اینکه برای EA احساس ناراحتی می کند که حتی به فکر حذف یک بازی بسیار پر جنب و جوش و منحصر به فرد باشد. این یک کپسول زمانی مهم است که چگونه استودیوها میتوانند علیه محدودیتهای تکنولوژیکی که بر آنها اعمال میشود شورش کنند – همه سزاوار این شانس هستند که آن را بازی کنند.